مسابقات درگ به زبان علمی یعنی چه؟، چراغ سبز روشن میشود، دو خودرو دوشادوش یکدیگر با سروصدای فراوان حرکت میکنند و پس از پیمودن مسیر نهچندان طولانی، متوقف میشوند؛ این تمام چیزی است که به آن مسابقه درگ میگویند. اگر شما هم جزو افرادی هستید که فکر میکنند جذابیتی در مسابقات درگ نیست، پس اکیداً توصیه میکنیم این مطلب را تا انتها بخوانید.
در رقابتهای کشتی سنتی ژاپن موسوم به سومو، برگ برنده در دستان حریفی است که قدرت و وزن بیشتری دارد؛ اما در مسابقات صخرهنوردی، برگ برنده از آن کسی است که سرعت و دقت بیشتری دارد. شاید یک کشتیگیر تنومند سومو، بتواند یک صخرهنورد سبکوزن را با یک دست بلند کند؛ ولی این توانایی هرگز به معنی موفقیت او در یک پروسه صخرهنوردی نیست. درواقع، فلسفه این موضوع،، تفکیک قدرت از سرعت است. یک خودروی قوی، الزاماً خودروی سریعی نیست و این چیزی است که تبدیل به اولین جذابیت مسابقات درگ شده است.
مسابقه درگ به زبان علمی
بگذارید قبل از هرچیز با یک تعریف بنیادی و اساساً مفهوم اصلی مسابقات درگ آشنا شویم. شتاب، یا آنطور که در مباحث فیزیک از آن یاد میشود، A (مخفف Acceleration)، عبارت است از نسبت تغییرات سرعت در بردار زمان. به زبان سادهتر، شتاب به معنی میزان افزایش یا حتی کاهش سرعت یک جسم در واحد زمان است.
بیایید ماجرا را از قالب خشک فیزیک به دنیای واقعی ببریم. احتمالاً «یوسین بولت» را میشناسید؛ دونده معروف جامائیکایی که لقب سریعترین انسان روی کره زمین را نیز یدک میکشد. عمده شهرت بولت، به خاطر کسب دو رکورد جهانی در رقابتهای دو 100 و دو 200 متر است. او در رقابت اول، توانست 100 متر را در 9.58 ثانیه بپیماید و در رقابت بعدی، توانست رکورد پیمایش 200 متر را در 19.19 ثانیه بشکند. اگرچه سرعت نهایی بولت در این رکوردگیریها 41.38 کیلومتر در ساعت بود، ولی غیرمنطقی است اگر بگوییم او از همان ابتدا با این سرعت شروع به دویدن کرده است؛ به عبارت دیگر، برخلاف آنچه تصور میشود، هنر بولت ثبت بیشترین سرعت نبوده است؛ بلکه هنر او، در زمان اندک رسیدن به این سرعت بوده است. بولت در این رقابتها، با شتاب شش متر بر مجذور ثانیه دویدن خود را آغاز کرد. به زبان فیزیک و ریاضی، یعنی سرعت بولت هر ثانیه، شش متر بر ثانیه بیشتر میشد. فانتزی ماجرا، اینجا است که اگر او 10 ثانیه دیگر با همین شتاب میدوید، به سرعت 216 کیلومتر در ساعت میرسید.
خودروهای خاص در مسابقات درگ نیز از همین قاعده پیروی میکنند. خودروهایی که در مهندسیشان بیش از آنکه روی قدرت کار شود، روی شتابگیری اولیه و ثانویه کار میشود؛ روی آیرودینامیک و تعویض دنده کار میشود؛ روی لاستیک و انتقال قدرت کار میشود و دهها مورد دیگر که منجر به صرفهجویی ثانیهها در یک مسیر معمولاً 400 متری میشود.